عشق های عجیب من !!!

دلم میخواهد ، خیلی دلم میخواهد !! یک نانوربات هوشمند باشم که کارم در مغز تحلیل اطلاعات ارسالی و فرستادن آنها به پایگاه باشد !!!!!!!!دلم میخواهد آنجا کارهای مغز را بررسی کنم و دیده هایم را برای یک جایی بفرستم !!!!! عجیب دلم میخواهد یک نانوربات ساکن مغز باشم !!!!!

باید رفت

کلا آدم فی البداهه ایی هستم !!! میتوانم همان لحظه یک مبحثی را بخوانم و برایت توضیح دهم و هزار جور راه فهماندنش را پیدا کنم !! کلا فی البداهه هم شروع میکنم به نوشتن به کنفرانس دادن ، من تمرین نمیکنم ، هر کسی خاصیتی دارد و این یکی از خاصیتهای من است !! اما این گاهی وقتها کارم را سخت میکند اینکه گاهی نیاز هست بنشینم و فکر کنم که چه بگویم که چه کار کنم اما خوب سخت است ، سخت است که پیش بینی کنی چه میگوید ،چه میخواهد ، سخت است که پیش بینی کنی.... 

 

من شیفته ی آدمهایی هستم که سخت عاشقانه تلاش میکنند  ، و هیچ چیز نمیتواند مانعشان شود ... 

از آدمهایی که زود میبرند ، زود کنار میکشند ، هیچ خوشم نمی آید ... 

 

کاش فرق بین خودت باش و مناسب موقعیت رفتار کن را میفهمیدیم !! که انسان نباید همه جا تمام خودش را نشان دهد .... 

تولدت بود و بدون خداحافظی رفتی !! تماس نمیگیرم ، که من متنفرم از کسی که چون نظر مخالف خودش را میشنود ، قدرت دفاع از موضع خودش را ندارد و میگذارد و میرود !! شاید هم اینگونه خوب است و آدم باید بگذارد و برود !! 

 

من اصلا قاطع نیستم ! ! من به یک چیز خیلی نیاز دارم!! قدرت تصمیم گیری ! 

 

از این که مشاور باشم بدم نمی آید اما از این که کسی صدایم بزند که چون تو میتوانی بیا برو فلانی را راهنمایی کن و تو هم بروی و هی فلانی طوری رفتار کند که مگه تو حالیته !! که مگه تو درک میکنی !! کاش آنقدر اهل مراعات کردن نبودم !نه ؟! البته من این سکوت صبورانه ی خودم را دوست دارم !! 

   

من چرا آدمها را آنقدر ساده میبخشم ؟! گاهی وقتها روی موضعت بایست ! همیشه نباید بخشید این را یادت باشد ، گاهی انسانها با بخشیده شدن بدتر میشوند .... 

  

اگر میشد میرفتم !! میرفتم و یک چیزی میشد !! تا حالا شده ببینی از هیچ چیز کامل خوشت نمی آید ؟! چه کار میکنی آن وقت ؟؟؟ 

 

در کل باید بروم این ایستادن یک مرگ تدریجی است ......

زندگی که من دوست دارم

سلام


میدانی گاهی وقتها دوست دارم دست همدیگر را بگیریم و برویم یک جای خوش آب و هوا ، ملایم ، ساده ، پر از زندگی ، بدون رقابت ، نه روستا نه روی کوه ها یا جنگل ، نه اصلا ، دلم میخواهد یک شهر باشد اتفاقا شلوغ اما آرام !! صدا را نمیگویم ، انسان ها را میگویم ، دوست دارم شاد باشند ، دغدغه های عاشقانه داشته باشند و شیفته ی کارشان باشند ، شیفته ی آدمهای اطرافشان ، دور باشند از تنفرهایشان ، شهری که کسی به خاطر شخص دیگر زندگی نکند ، خودش باشد و دنیایش و استعدادهایش و همراه زندگیش!! با یک خانه ی روبه ساحل اقیانوس !!و آدمهای بی رقیب !!ساده ...


گفته بودم چرا دوست دارم بروم آفریقا ؟! گفته بودم راستی ؟! وقت داشتی که به حرفم گوش دهی ؟!به رویاهایم ؟!اما من یک رویا دارم در گوشه ی آخر ذهنم !!بروم و بشوم یک توسعه دهنده ی تکنولوژی و فعال حقوق انسانی ، شاید هم یک پزشک ،شاید هم یک استاد دانشگاه که پروفسوریش را در هیچ جا جار نمیزند !! هر چند وقت یکبار هم بیایم و در دنیاهای دیگر انقلاب کنم !!و این انقلاب را میفهمی ؟!! میدانی که تن صدایم میتواند انقلاب کند اگر دانا باشد ؟!!!دانا نیست اما .....لمسش که میکنی بچه میشود و یادش میرود اصول طراحی کامپایلر را !!!!! یادش میرود جاوا را !!! یادش میرود شبکه ها را !!!امروز گفتم من شبکه را خیلی دوست دارم !!دروغ گفتم !!

ترغیب شدم به این حرف !!!  بی ربطی و واگرایی حرفهای بالا را میفهمی ؟!!

میدانی که من آدم لحظه ایی هستم !! چند روز یش به اجبار یکی از درسهایم را با برق قدرتی ها گرفتم !! میدانی که همه اشان جنس مرد دارند !!میشناسی مرا ؟!! اصلا سعی نمیکنم دختر جدی باشم !! میگویم، میخندم ، و دوست میدارم !تو که هستی به خودم و دیگران مطمئن میشوم !!!!


همه ی پزشکها مثل تو فکر میکنند ناجی بشریت هستند !! فکر میکنند مهم ترین کار دنیا را انجام میدهند !! و خودشان با بقیه فرق دارند !!!نکن این کا را !!


صفر و یک شده مغزم !!!!

شب را با تو دوست دارم

میدانی گاهی وقتها هست که بعضی افراد میشوند شور زندگیت !! میخواهی بگویی نیستند اما هستند !!


گاهی وقتها با تو بحث میکنم، با دلخوری و رویی که برگردانده شده میگویم برو از همین جاده ی روبرو !! فقط لبخند میزنی و آخرش میگویی بوی ادکلن دلخواه منو چرا میدی !! و من لبم را میگزم که خنده ام  نمایان نشود که نفهمی همه ی حرفهایم، دلخوری از نوع زنانه بوده !! که یعنی عاشقتم و بدون تو هم نمیخواهم زندگی کنم اما دلخورم !


احساس میکنم زندگیم خیلی خالی شده و غیر جدی !! هیچ کار مهمی نمیکنم !! و این حسی که این را برایم تداعی میکند باعث عذاب وجدانم میشود و اضطراب !



یک حس تازه

به نام خدا  

 

حس دوباره عاشق شدن حس نابی است ، مخوصا اگر عاشق همان کسی بشوی که با او رابطه داری ، همان کسی که چند وقت پیش هم عاشقش بودی ، خوب عشق نه به سبک افلاطونی ، به سبک ساده ی زندگی ، آنقدر که ته قلبت شاد باشی ،آنقدر که احساس کنی کسی هست که برایش مهم باشی و برایت مهم باشد ،همین که وقتی لمست میکند چشمهایت را ببندی و با ضربان تند قلبت آرام شوی !!! همینکه دوباره تماس با دستهایش را دوست داشته باشی ، حتی اگر طبق عادت همیشگی اش چند لحظه ی کوتاه باشد !! همینکه برای درس خواندنت حامیت باشد و هی به تو گوشزد کند به خودت بیا ، و هزار بار فلسفه های تو را شنیده باشد ، خسته باشد از توجیهاتت اما باز هم کنارت باشد ، همین که به عشق تو همان ادکلنی را میزند که دوست داری ،و تو باز هم دوست داشته باشی که گوشه ی یقه ی لباسش را بگیری و بو کنی و تائید کنی که خوشبو است !!همینکه برایت بنویسد که ناراحت است که فشار زیادی بر او وارد شده ، و تو دلت بلرزد و به خودت بگویی نباید اذیتش کنم که باید حمایتش کنم !همین که اینبار لج نکنی که بگویی اصلا یعنی چی !! یعنی باز عاشقش شده ایی !! به همین سادگی !! 

  

یادم هست آن اوایل ، هر جا که میرفتم و هرچه که میخوردم دلم میخواست سهم او را کنار بگذارم و همین کار هم میکردم !! برایش تمشک چیده بودم !خوب یادم هست ! توی آن لیوان استیل در دار برایش نگه داشته بودم!! عجب لذتی داشت !! شاید الان اونطوری نباشم اما چیزهای جدیدی هست ! مثل خبر یک یادگیری ، یک امتیاز خوب تو یک درس ، یک خودشناسی بیشتر ، که بتونم بهش خبر بدم !! 

 

خوب بگذار مردهای بقیه دلشان بخواهد زنشان خانه دارباشد و همسری کند و مادری ! من دلم نمیخواهد که مردم اینگونه باشد!! خوب وقتی نیست باید خوشحال باشم نه اینکه بگویم خوش به حال فلانی اصلا دوستش ، پارتنرش ، شوهرش یا هر چیزی ، برایش فقط خودش مهم هست !! کدام خودش !!! مردی که فقط زن را میخواهد برای اینکه همسر باشد و مادر یعنی او را برای خودش میخواهد !! من که اینطور فکر نمیکنم و خوشحالم که او هم اینگونه فکر نمیکند !! خوشحالم که زن را برای فقط زن نمیخواهد !!! خوشحالم که میداند من هم حق دارم نیاز داشته باشم ، بخواهم ، و حتی وقتی خودم کم کاری میکنم عجیب میخواهد بیدارم کند !!!! 

 

دوستش دارم و به این فکر نمیکنم که بعدش چه میشود !!